ذکر -  قسمت دهم

 

پیرامون آیه 45 سوره مبارکه عنکبوت ومساله ذکر

 

برگرفته و مستند بر تفسیر المیزان تالیف علامه طباطبائی

 

اتل ما اوحى اليك من الكتاب و اقم الصلوه ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنكر و لذكر الله اكبر و الله يعلم ما تصنعون

ترجمه آيه

« آنچه از كتاب به تو وحى شده بخوان و نماز به پادار كه نماز از فحشاء و منكرات جلوگيرى مى كند و ذكر خدا بزرگتر است و خدا مى داند كه چه مى سازيد»

سوره عنکبوت ، آيه 45

معناى (ذكر) و مقصود از اينكه درباره نماز فرمود: (و لذكر الله اكبر
)
و لذكر الله اكبر) - راغب در مفردات مى گويد: كلمه (ذكر) گاهى در معناى ياد، خاطر به كار برده مى شود، مثلا مى گويند (افى ذكرك - آيا به ياد دارى و آيا به خاطر دارى ). و اين ياد و خاطر هيئتى است در نفس ، كه با داشتن آن انسان مى تواند آنچه از معلومات كسب كرده حفظ كند، و از دست ندهد، مانند حافظه ، با اين تفاوت كه حفظ را در جايى به كار مى برند كه مطلبى را در حافظه خود داشته باشد، هر چند كه الان حاضر و پيش رويش نباشد، به خلاف ذكر كه در جايى به كار مى رود كه علاوه بر اينكه مطلب در صندوق حافظه اش هست ، در نظرش حاضر هم باشد.
و گاهى كلمه ذكر را در حضور قلب و يا حضور در زبان استعمال مى كنند، مثلا مى گويند: ذكر خدا دو نوع است ، يكى ذكر به زبان ، و يكى هم ذكر به قلب ، يعنى حضور در قلب ، و به همين جهت است كه گفته اند: ذكر دو نوع است ، ذكر از نسيان ، - يعنى ذكر به معناى اول -، و ذكر بدون نسيان ، - يعنى ذكر به معناى دوم - كه به معناى ادامه حفظ است ، معناى سوم ذكر هم عبارت است از سخن ، چون هر سخنى را ذكر هم مى گويند.
و ظاهرا اصل در معناى اين كلمه همان معناى اول است ، و اگر معناى دوم را (نام خدا را بردن ) هم ذكر ناميده از اين بابت است كه ذكر لفظى مشتمل بر معناى قلبى نيز هست ، و ذكر قلبى نسبت به ذكر لفظى اثرى را مى ماند كه بر سبب مترتب مى شود، يا نتيجه اى است كه از عمل عايد مى گردد.
و اگر نماز را ذكر ناميده اند، براى اين است كه : نماز هم مشتمل است بر ذكر زبانى از تهليل ، و حمد، و تسبيح ، و هم به اعتبارى ديگر مصداقى است از مصاديق ذكر، چون مجموعه آن عبوديت بنده خدا را مجسم مى سازد، و لذا خداى تعالى نماز را ذكر الله ناميده و فرموده : (اذا نودى للصلوه من يوم الجمعه فاسعوا الى ذكر الله ) و هم به اعتبارى ديگر امرى است كه ذكر بر آن مترتب مى شود، ترتب غايت بر صاحب غايت ، يعنى نتيجه نماز ياد خدا است ، همچنان كه آيه (و اقم الصلوه لذكرى ) به آن اشاره مى كند. و ذكرى كه گفتيم ، غايت و نتيجه نماز است ، ذكر قلبى است ، البته آن ذكرى كه گفتيم به معناى استحضار است ، يعنى استحضار ياد خدا در ظرف ادراك ، بعد از آنكه به خاطر فراموشى از ذهن غايب شده بود، و يا به معناى ادامه استحضار است ، و اين دو قسم از ذكر بهترين عملى است كه صدورش از انسان تصور مى شود، و از همه اعمال خير قدر و قيمت بيشترى دارد، و نيز از همه انحاى عبادتها اثر بيشترى در سرنوشت انسان دارد، چون ياد خدا به اين دو نوع كه گفته شد، آخرين مرحله سعادتى است كه براى انسانها در نظر گرفته شده ، و نيز كليد همه خيرات است .
و به هر حال از ظاهر سياق آيه (و اقم الصلوه ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنكر) بر مى آيد كه جمله (و لذكر الله اكبر) متصل به آن است ، و اثر ديگرى از نماز را بيان مى كند، و اينكه آن اثر، بزرگتر از اثر قبلى است ، در نتيجه جمله (و لذكر الله اكبر) به منزله ترقى دادن مطلب است ، و البته منظور از ذكر در آن جمله نيز همان ذكر قلبى است ، كه گفتيم از نماز حاصل مى شود.
پس گويا فرموده : نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منكر باز بدارد، بلكه آنچه عايد تو مى كند بيش از اين حرفها است ، چون مهم تر از نهى از فحشاء و منكر اين است كه : تو را به ياد خدا مى اندازد، و اين مهم تر است ، براى اينكه ذكر خدا بزرگترين خيرى است كه ممكن است به يك انسان برسد، چون ذكر خدا كليد همه خيرات است ، و نهى از فحشاء و منكرات نسبت به آن فايده اى جزئى است .
البته اين احتمال هم هست كه مراد از (ذكر) همان اذكار زبانى نماز باشد، ولى در اين صورت باز هم جمله مذكور در معناى ترقى است ، چون معناى آيه اين مى شود: نماز بخوان ، تا تو را از فحشاء و منكر باز دارد، بلكه همان اذكارى كه در نماز است ، و يا خود نماز، مهمتر از آن بازدارى است ، چون بازدارى مذكور يكى از آثار نيك ذكر است ، و به هر تقدير كلمه (ذكر الله ) بنابر هر دو احتمال ، مصدرى است كه اضافه به مفعول خود شده ، و آن چيزى كه ذكر الله از آن بزرگتر است عبارت است از نهى از فحشاء و منكر.